۱۹ سد بزرگ کشور در آستانه مرگ کامل

اخبار توسعه- بحران آب دیگر فقط یک هشدار نیست؛ واقعیتی است که امروز در چشمههای خشک، سدهای خالی و قطعیهای پیدرپی آب خودش را نشان میدهد. حالا بیش از دوسوم مخازن آبی کشور تهی شده و ۱۹ سد بزرگ در آستانه مرگ کاملاند؛ بحرانی که نه از آسمان، بلکه از تصمیمهای انسانی زاده شده است.
بحران آب در ایران وارد فاز هشدار شده است؛ ذخایر آبی کشور بهطور بیسابقهای کاهش یافتهاند و حالا نزدیک به ۶۷ درصد ظرفیت مخازن سدها خالی است. طبق گزارشهای رسمی وزارت نیرو، میانگین بارندگی سال آبی جاری نسبت به سال گذشته کاهش چشمگیری داشته و این وضعیت مستقیماً بر ورودی سدهای کشور اثر گذاشته است.
بر اساس دادههای رسمی، از حدود ۲۰۰ سد فعال کشور، ۱۹ سد بزرگ در آستانه خشک شدن کامل قرار دارند؛ به این معنا که حجم آب ذخیرهشده در آنها به کمتر از ۵ درصد ظرفیت رسیده است. این سدها عمدتاً در استانهای خشک و پرجمعیت قرار دارند و نقش حیاتی در تأمین آب شرب و کشاورزی دارند.
استانهای تهران، خراسان رضوی، فارس، کرمان و سیستان و بلوچستان بیشترین تنش آبی را تجربه میکنند. در بسیاری از مناطق شهری و روستایی، قطعیهای مکرر آب به پدیدهای روزمره تبدیل شده و نارضایتی گستردهای در میان مردم ایجاد کرده است.
در چنین شرایطی، کارشناسان هشدار میدهند که اگر اصلاحات فوری در الگوی مصرف، مدیریت منابع و سیاستهای سدسازی انجام نشود، کشور در سالهای آینده با بحران پایدار و ساختاری آب روبهرو خواهد شد.
حجم عمده بحران آب ایران نتیجه خطاهای انسانی است!
در همین رابطه، محمد ارشدی، عضو شورای راهبردی اندیشکده تدبیر آب ایران، در گفتوگو با خبرگزاری خبر آنلاین تصریح کرد: «آنچه امروز بهعنوان بحران آب مشاهده میکنیم، حاصل مسیر طولانی تصمیمات، سیاستها و مداخلات انسانی است و نه یک اتفاق ناگهانی.» او یادآوری کرد که وضعیت فعلی نتیجه مجموعه نیروهایی است که در گذر زمان شکل گرفته و اکنون بهصورت عینی در برابر چشم ما قرار دارد.
ارشدی با تشریح ابعاد بحران توضیح داد: «در شرایط کنونی، دشتهای کشور شکاف خورده، چشمهها و دریاچهها خشک شده و بسیاری از منابع حیاتی سرزمین در معرض فرسایش و نابودی قرار دارند.» او تأکید کرد: «تمدن ایرانی که هزاران سال در بستر این سرزمین شکل گرفته و تداوم یافته، امروز به نقطهای رسیده که طبیعت دیگر توان حمایت از آن را ندارد.»
این عضو شورای راهبردی اندیشکده تدبیر آب ایران تصریح کرد: «باید بررسی شود که آیا این تغییرات ناشی از دگرگونی طبیعت است یا نتیجه عملکرد انسان ایرانی در تعامل نادرست با محیط زیست.»
او افزود: «واقعیت این است که هر دو عامل نقش داشتهاند، اما سهم خطاهای انسانی در این بحران پررنگتر است.»
ارشدی با اشاره به تأثیر تغییرات اقلیمی جهانی اظهار کرد: «بر اساس بررسیهای علمی، حداکثر ۱۰ تا ۱۵ درصد از وضعیت فعلی ناشی از تغییرات اقلیمی در سطح جهان است، اما بیش از ۸۰ درصد بحران کنونی، نتیجه سیاستگذاریها و رفتارهای ناهماهنگ با ظرفیت طبیعی ایران بوده است.»
وی توضیح داد: «طبیعت ایران ذاتاً جزو مناطق هیدرولوژی سخت به شمار میرود؛ یعنی اقلیمی با نوسانات شدید بارش و خشکسالیهای دورهای.» ارشدی افزود: «برخلاف مناطق شمال اروپا یا کانادا که از طبیعت سخاوتمند برخوردارند، سرزمین ایران همواره بین سالهای پرآب و کمآب در نوسان بوده است.»
خداوند کشور را از دشمن، دروغ و خشکسالی حفظ کند
عضو اندیشکده تدبیر آب ایران با اشاره به پیشینه فرهنگی و تمدنی کشور گفت: «در فرهنگ ایرانی، آب همیشه عنصری مقدس و مورد احترام بوده است. انسان ایرانی هیچگاه طبیعت را جسمی بیجان تلقی نکرده، بلکه با آن رابطهای مبتنی بر احترام و همزیستی برقرار کرده است.»
او توضیح داد: «ساخت قناتها، شیوههای هوشمندانه بهرهبرداری از منابع و خرد زیستی موجود در متون تاریخی، نشان از درک عمیق ایرانیان از مفهوم زیستن در حد ظرفیت سرزمین دارد.»
ارشدی تأکید کرد: «تمدن ایرانی با درک واقعیتهای اقلیم خشک خود، همواره کوشیده است از طبیعت پرستاری کند، نه آن را استثمار نماید. اما طی دهههای اخیر، این تعادل تاریخی برهم خورده است؛ بهویژه در پی سیاستهای ناپایدار در حوزه کشاورزی، سدسازیهای بیرویه و مصرف بیمحابای منابع زیرزمینی.»
او با یادآوری هشدارهای تاریخی درباره خشکسالی افزود: «در کتیبههای باستانی نیز نشانههایی از شناخت ایرانیان نسبت به خطر خشکسالی وجود دارد؛ چنانکه داریوش در یکی از کتیبههای خود از خداوند میخواهد کشورش را از سه بلا حفظ کند: دشمن، دروغ و خشکسالی.»
بخش کشاورزی عامل پنهان بحران آب
این کارشناس شناختهشده حوزه آب توضیح داد: «پایه اصلی بحران آب در خود طبیعت ایران نهفته است؛ طبیعتی که همواره خشک، شکننده و کمظرفیت بوده و هزاران سال دغدغه اصلی این سرزمین محسوب میشده است.» او افزود: «در دوران مدرن، تحولات جمعیتی، اقتصادی و فناورانه باعث شده تا رابطه تاریخی انسان ایرانی با محیط طبیعی خود دچار گسست شود.»
ارشدی با اشاره به تغییرات جمعیتی کشور توضیح داد: «جمعیت ایران طی دهههای گذشته بهشدت افزایش یافته و این پدیده در کنار گسترش دولتملت مدرن، رفاه عمومی و رشد شهرنشینی، ساختار اجتماعی کشور را دگرگون کرده است.» او افزود: «در گذشته بیش از ۷۰ درصد جمعیت کشور عشایر و روستایی بودند، اما امروز معادله بهکلی برعکس شده است؛ این تغییر ساختار جمعیتی، سبک مصرف را نیز متحول کرده و جامعه شهری ایران را به سوی الگوی رفاه مصرفگرایانه سوق داده است.»
وی در ادامه توضیح داد: «ورود تکنولوژیهای جدید مانند چاههای عمیق، در حالی صورت گرفت که جامعه ایرانی آمادگی فرهنگی و نهادی لازم برای سازگاری با آن را نداشت. قنات نهتنها یک فناوری بومی بود، بلکه ساختاری اجتماعی و فرهنگی شکل میداد که مدیریت منابع بهصورت جمعی و شفاف انجام میشد.»
ارشدی یادآوری کرد: «با ملی شدن آب و تمرکز مدیریت در سطح حاکمیتی، مفهوم امانتداری عمومی جایگزین مدیریت جمعی شد و دولت بهتدریج جای مردم را در تنظیم و حفاظت از منابع طبیعی گرفت. هدف از این تغییر ساماندهی بود، اما در عمل باعث شد بهرهبرداری بیرویه از منابع شدت بگیرد.»
وی ضمن اشاره به مسیر توسعه اقتصادی کشور بیان کرد: «در دوران توسعه صنعتی، ایران به جای حرکت به سمت صنایع کوچک و متوسطِ اشتغالزا، به سمت صنایع بزرگ و پرمصرفی مانند فولاد و پتروشیمی رفت؛ صنایعی که سرمایهبر، انرژیبر و آببر هستند، اما اشتغال محدودی ایجاد میکنند.»
ارشدی افزود: «توسعهای که باید متوازن و اشتغالمحور باشد، در ایران به سمت الگوی مصرفی و انرژیمحور رفته است و بار اشتغال همچنان بر دوش بخش کشاورزی باقی مانده است.»
او تأکید کرد: «سیاستهایی نظیر تشویق کشاورزی گسترده در دولتهای نهم و دهم عملاً فشار بر منابع آب زیرزمینی را چند برابر کرد و کشور را در مسیر فرسودگی آبی قرار داد.»
وی با نگاهی انتقادی گفت: «مجموعه این سیاستها، توسعه ایران را به جریانی پرمصرف، ناپایدار و وابسته به گروههای محدود ذینفع تبدیل کرده است.»
بحران آب صرفاً مسئلهای فنی یا اقلیمی نیست
ارشدی در ادامه خاطرنشان کرد: «بحران آب صرفاً مسئلهای فنی یا اقلیمی نیست، بلکه نتیجه زنجیرهای از تصمیمات تاریخی در حوزه جمعیت، فناوری و توسعه اقتصادی است.» او افزود: «اگر بازنگری در مدل حکمرانی آب، بازتوزیع مسئولیت میان دولت و جامعه و بازتعریف مسیر توسعه صورت نگیرد، سرزمین ایران با بحرانی مواجه خواهد شد که نه صرفاً کمبود آب، بلکه بحران بقا و زیستپذیری است.»
وی درباره وضعیت مدیریت آب در تهران توضیح داد: «شرکتهای آب نمیتوانند بدون درآمد پروژههای خود را اجرا کنند، حقوق کارکنان را بدهند و خدمات شهری را تامین کنند.» ارشدی تشریح کرد: «اگر بخواهند به سمت گزینههای پایدار و کمهزینه مثل تصفیهخانهها یا کاهش مصرف بروند، منابع مالی لازم از کجا تأمین میشود؟ این پولها از دولت میآید و در نهایت به تورم تبدیل میشود و بارش روی جامعه و اقتصاد کشور میافتد.»
وی تأکید کرد: «رهاشدگی مدیریت و محدودیتهای ساختاری، گزینههای کاهش مصرف را ناکارآمد کرده است. بخش خصوصی با درآمد بیشتر، مصرف خود را ادامه میدهد و مدیریت شهری نمیتواند سیاستهای هماهنگ و گستردهای اعمال کند.»
برچسب ها :تداوم خشکسالی ، مصرف آب
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0